شک بین دو شک چیست ؟
هرگاه نیمه شب بیدار شوی و بین دو شک بنشینی
و ندانی کرده ای یا نکرده ای ، بنا را بر نکردن می گذاری و میکنی
پیرزنه داشت می داد ، بهش میگن : این چه کاریه ، عمری ازت گذشته ؟!!
میگه : ننه جون واسه کیف و لذتش نیست ، میخوام سوراخش کور نشه
یارو تعریف می کرد که شب جمعه رفتم خونه ،
دیدم زنم داره نماز می خونه
وقتی رفت رکوع ، زدم روی کونش و گفتم :
بخون نمازتو ، امشب شب جمعه است ، خدا به دادت برسه
بعد رفتم آشپزخونه ، دیدم زنم اونجاست و گفت :
ببین اگه مامانم نمازش رو خونده بگو تا شام رو بیارم
زن جندهه در حین دادن میگه :
اسماعیل توروخدا تا آخرش فشار بده ، هرچی داری جا کن ،
سفت بغلم کن ، محکم ماچم کن ... میخوام پولی که درمیارم حلال باشه
پسربچه تو دیکته نوزده می گیره ، خاله اش بهش میگه :
آفریـــــن ، دودولتو بخورم عزیز خاله
بچه میگه : خاله اگه بیست بگیرم میزاری بکنمت ؟
استاد : کدام عضو بدنه که تا 9 برابر می تونه بزرگ بشه ؟
دانشجوی دختر : کـ ـیـ ـر مردها
استاد : خیر ، مردمک چشمه ،
در ضمن دخترم ، شما هم توقعتون رو بیارین پایین !!
طرف داشته سخنرانی می کرده ، یه کاغذ بهش میدن ،
وقتی بازش میکنه می بینه یه کـ ـیـ ـر کلفت براش کشیدن
میگه : بــــله ، یکی از برادران برای مادرش التماس دعا داره
از حاج خانوم می پرسن :
وقتی حاج آقا بخواهد باهات سـ ـکـ ـس داشته باشه چطوری میگه ؟
میگه : سوت می زنه
میگن : اگه خودت بخوای چی میگی ؟
میگه : هیچی ، میگم حاجی تو بودی سوت زدی ؟
طرف موقع سـ ـکـ ـس به زنش میگه :
یه جمله بگو که هم خوشحالم کنه هم ناراحت ؟
زنش میگه : مال تو از همه رفیقات بزرگتره !!
دوران مجردی یه شاعر :
ز درد بی زنی ، دلخونم امشو
ز دست راست خود ممنونم امشو
نشستم خسته تنها می کنم حال
خودم لیلی ، خودم مجنونم امشو
دو طایفه باهم دعواشون میشه ، با چاقو همدیگه رو لت و پار میکنن
می برنشون کلانتری ، یکیشون که دوتا گوشش از ته کنده شده بود می خندیده ،
رئیس کلانتری میگه : چته تو ، چرا می خندی ؟
میگه : مرادعلی فردا عروسیشه ، کـ ـیـ ـرش تو جیب منه !!
سه تا پیرزن میرن میوه فروشی و میگن : چهار تا موز بدین
یارو میگه : شما که سه نفرین !!
میگن : آخه یکیش رو میخایم بخوریم
۞ لطفآ با نظرات ارزشمند خود ، مرا در توسعه وبلاگ یاری دهید ۞